بسم الله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- جناب استاد حضرت اقای علی نصیری رحمت الله علیه- در شاختد حدیث شناسی اهل تسنن درسایت اندیشه قم-مطالب بسیار جالبی رابیان کردند- هر شناختی امروزه به یک علم یاعلومی وابسته است- وهر علمی دریک سری قوانین وتوصیفات محاط شده است- اگر از این چهارچوپ خارج شود-دیگرعلم وشناخت نیست- در دانشگاه لندن بودم هوس کردم یک درس ارشیتک بگیرم چون رشته من ریاضی بود وبه بخش رفتم وریس بخش ارشتیکت تعدادزیادی مقالات روی میزبود وباخونسدی یک راداشت مطالعه میکرد وبه اشاره کرد بنشین- با یک دقیقی عظیم که اولین بارمن شاهد اش بودم-مثل خانم وساوسی که میخواهد میوه بخرد- دردست اش یک مدادسیاه بود یک نقطه روی کنار یک کلمه گذاشت چندبارانرا مرور کردویک جمله روی کاغذ ا-4 نوشت کاغذ ومداد روی میزگذاشت- دست بهم وصل کرد وپشت سرش گذاشت اندکی فشار داد وصندلی به عقب رفت تانزدیک دیوار- رفت وبرگشت وجدی شد من جریان را گفتم- بیک کاغذ ا-4 به من داد وگفت تاشصدوپنج کتاب به ترتیب که بیشترین علاقه واستفاده بردی بنویس ومن گفتم منکتابی دراین زمینه مطالعه نکردم یکاراه گفت ویک برگه انگلیسی از کشو دراورد- که دران دوتا پایگراف پایگراف را بنویس ویابگو ومن نگاه کردم وگفتم من نمی توانم چیزی رابگویم بلند شد وگفت همراه من بیا- ما به رستوران بسیار قدیمی رفتیم که تاحدی به روز کرده بودند- بنظرمیایدبای سخنرانی واجتماعات ساخته بودند دو ردیف درچپ وراستت عدادی زیاد- ستون داشت ایشان گفتند بعضی از متخصصین مگیوند این ستونها برداشته شود ودوم دقت کنید که تعداد کولرهای کافی است یانیست من گفتم نمیتوانم قضاوت کنم ایشان- فرمودند بعضی از دانشگاه ما ازاول یادمیدهند ولی دردانشگاه ما شمارشته ارشیتکت دردبیرستان بخوانید وکنکور بسیارسختی دارد- ایا کسی از دین بهائیت نبال پیدا کردن مذهب ناب الهی میرود- درچهارچوب نیست دین اهل تنسن درچهار چوب نیست- جناب اقای ابوبکر به منظر حقیر اگر حافظه خوب یاری کند دوشخصیتی ازنوع شیزفرونی –بی- میباشد- وازنوع مدیریت - سازشکار= انفعالی با تاکتیک حیله برای جلب-مردم- است- قبیله اقای ابوبکر قبیله تیم است دراصل قبیله بسیاربزرگ است بخشی کوچک در مکه بوده است که شیخ اخر اقای ابوبکربوده است- که ایشان چون درقلمرو ابی سفیان بوده است جرئت هیچ کاری نداشته است- ویک بخش مهم بسیارمهم وبزرگ درکنار یمن بوده است که انها اصلا اسلام نیاورده بودند وبیشتر فرهنگ یمنی داشتند-وسط بین مکه ویمن بخشی از قبیله تیم انجابود که شیخ خوداش راداشت ربطی به اقای ابوبکر نداشت ولی اسلام اورده بودند—سیاست رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم برای گرفتن ذکات فردی را میفرستاندبسیارباتجربه ومتین وحتی وسیله ادر وغذای خودت را ببر حقن نداری مهمان شوی وغدا از جیب خوات تهیه میکند ود دروازه قریه چادرمیزنی ومحترمانه درمیدان شهر جریان ذکات میگویئ وهرکس هرچقد خواست میدهد وبرایاو درجمع دعا کند ولی حیوانات باید سالم باشد وبتواننداین راهابخوبی طی کنند واگرزیادهستند افرادیرااجیر کنکهبتو کمک کنند واجرت انهارا با پذیرش طرفین معین کن- به اصطلاح مصالحه کن- ایشان بظاهر بسیار سازشکاربود ولی ناگهان بشدت جنگی وخشن میشد واز حد میگذشت- ایشان بایک نیروی نظامی فرستاد- درست زمان ذکات بود وفرمودند هم ذکات یکساله که عقب افتاده- عقب نیافتاده بود گفته بودن ماذکات نداریم وذکات امسال بگیر ولوباجنگ ایشان رفت وگفتند ما ذکات گذشته را نمیدهیموذکات امسال به اقای ابوبکر نمیدهیم به حضرتعلی علیه السلاممیدهیم حال بهرمنظوری- ندادندجنگ شد عده ای کشته شدند – گفتند میدهیم ذکات رادادند وبلافاصله بفکرانتقام افتادند وگفتند حال ایشان جای میاوریم وانتقام خون افرادرا میگیریم جاسوسی کهنه کاررا فرستادند- انزمان- بخاطر مرداب ها هم مرض سل بود وهم مرض مالاریا تاحدی یهودیان برای انها یک دوای مسکن داشتند واینمرض هاتب اور است وتاحدی انسان زمینگیر میکند ایشان جریانرا گفتیک چشمه بود که این چشمه مشهوربود اب تب بر دارد- وی کرداب بود-که دران وبا وطاعون بود از انچشمه کوز ه ایپراب کردند ومقداری هم از ابمرداب تهیه کردند وکوزه اوردند چندبارجناب اقای ابوبکر خورد ان جوانکه نماینده شعری خواند-کهمن انشعررافراموش کردم ولی معنا این است کاربخوبی تمام شد جناباقایبابوبکر معنای شعرنفهمید وبااندکی عصبانیت معناراجویا شدن ایشان فرمودندکهمقداریاز مان بگذر وشما پرسوجوکنیدانرادرک میکنید وباز گشت شعری سروردن که درکتابه هست که ماانتقام شهدای خودرا گرفتیم-اصلا اسلام یک مسیر دیگری رارفت ازچهارچوب خارج شد- همچنان استادنعززبیان کرده است عصر باری عصر ارتجاع وتعصب کور است ولی چون برادران اهل سنتبه دئسته تقسیم شدند حدیثی - ورای واستنباطی- یکنوع اصول گرای خلافتی مقداری حدیث از اهل حدیث وارد کتاب بخاری بسیارکم شده است وبسیاراحادیث کلیدی هستند که انشاااله انهاراا بعدا خواهم اورد ولی مکتب اصولگرای خلافتی است وانزمان چون بنی عباس مردم بافریب مکتب اهلبیت علیهم السلام اجمعین به انقلاب کشاندند ولی حاضر به قبول ان مکتبنشدند برای فریب تعدای حدیث را اجاهدادن که نقل شود ولی تاثیر گذارنخواهدبود